با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

عشق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دلدادگی، محبت زیاد، شیفتگی، خاطرخواهی

فونتیک فارسی

eshgh
اسم
love, passion, desire, affection, flame, furor, romance, adoration, devotion, love affair

- ندیمه‌ای همیشه پریچهر را همراهی می‌کرد و عاشق دلخسته، هرگز فرصت اظهار عشق نیافت.

- Parichehr was always accompanied by a chaperon and the poor lover could never find a chance to reveal his love.

- رابطه‌ی مبتنی بر عشق و نفرت

- a love-hate relationship

- قلب‌های آن‌ها از شدت عشق تاپ‌تاپ می‌کرد.

- Love pitapatted in their hearts.

- عشق زودگذر

- short-lived love

- عشق و احترام دختر نسبت به پدرش

- the girl's adoration of her father

- عشق او بی‌شائبه است.

- Her love is without alloy.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عشق

ارجاع به لغت عشق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عشق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عشق

پیشنهاد بهبود معانی