با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

عطر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بوی خوش

فونتیک فارسی

atr
اسم
scent, fragrance, aroma, odor, bouquet, redolence

- عطر گل میخک اتاق را پر کرده بود.

- The aroma of the clove filled the room.

- عطر تند بلوچیز اتاق را پر کرده بود.

- The pungent aroma of bleu cheese filled the room.
ماده‌ی خوشبو

فونتیک فارسی

atr
اسم
perfume, essence, perfumery, sachet, otto, cologne, attar, toilet water

- رایحه‌ی عطر قوی و لذت‌بخش بود.

- The scent of the perfume was rich and voluptuous.

- عطر و گلاب قمصر معروف است.

- The perfume and rose water of Ghamsar are famous.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عطر

ارجاع به لغت عطر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عطر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عطر

لغات نزدیک عطر

پیشنهاد بهبود معانی