با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

عقل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خرد، شعور

فونتیک فارسی

aghl
اسم
intellect, reason, wisdom, rationality, wit, common sense, sobriety, sagacity, understanding, headpiece, sense, mind, head, brain, discretion

- برای اینکه باعث رنجش کارگران نشویم باید عقل و تدبیر به کار بریم.

- To avoid offending the workers, we need wisdom and diplomacy.

- عقل سالم در بدن سالم است!

- A sound mind dwells in a healthy body!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عقل

ارجاع به لغت عقل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عقل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عقل

پیشنهاد بهبود معانی