با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فتیله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

قطعه‌‌ای پنبه‌ یا ریسمان برای سوخت تدریجی ماده‌ی سوختنی

فونتیک فارسی

fetile
اسم
candlewick, wick, burner

- چراغ سه‌ فتیله

- three-burner stove or light
ریسمانی برای انفجار مواد منفجره از دور

فونتیک فارسی

fetile
اسم
fuse, match, slow match, quick match, touch paper
(پزشکی) توده‌ی پنبه و غیره که روی زخم می‌گذارند

فونتیک فارسی

fetile
اسم
tampon, tent, dressing
(معماری) گچبری حاشیه سقف و لبه دیوار به‌صورت نواری برجسته

فونتیک فارسی

fetile
اسم
nosing, bead
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فتیله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فتیله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فتیله

لغات نزدیک فتیله

پیشنهاد بهبود معانی