با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فخر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مباهات

فونتیک فارسی

fakhr
اسم
honor, pride, glory, vaunting, magnificence, boasting, brag, boast, bragging, fanfare, buncombe, gasconade

- پیروزی تیم باعث فخر آنان شد.

- The team's victory filled them with pride.

- هنرمند آخرین شاهکارش را با فخر و هیجان به نمایش گذاشت.

- The artist displayed their latest masterpiece with pride and excitement.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فخر

ارجاع به لغت فخر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فخر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فخر

لغات نزدیک فخر

پیشنهاد بهبود معانی