با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فداییان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فدایی‌ها، جان‌نثاران

فونتیک فارسی

fadaayiaan
اسم جمع
devotees, votaries, volunteers, disciples, suicide warriors, kamikazes

- یکی از فداییان حسن صباح

- one of the devotees of Hassan Sabbah

- معبد پر از فداییانی بود که آمده بودند به معبود ادای احترام کنند.

- The temple was filled with devotees who had come to pay their respects to the deity.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فداییان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فداییان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فداییان

لغات نزدیک فداییان

پیشنهاد بهبود معانی