با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فرش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کفپوش

فونتیک فارسی

farsh
اسم
pavement

- برف روی فرش فشرده شده و تبدیل به یخ شده بود.

- The snow on the pavement was compacted and has turned to ice.

- فرش خیابان

- the pavement of the street
قالی

فونتیک فارسی

farsh
اسم
carpet, rug, flooring, carpeting, matting, mat

- فرش پاخورده

- a footworn rug

- فرش بخش عمده‌ی صادرات غیرنفتی ما را تشکیل می‌دهد.

- Carpets account for a major part of our non-oil exports.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرش

ارجاع به لغت فرش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرش

پیشنهاد بهبود معانی