امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

فرمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

farmaan
steering-wheel
command, order, firman, control, word of command
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرمان

  1. مترادف:
    امر امریه توقیع حکم دستور رقم سفارش طغرا فرمایش منشور
  1. مترادف:
    رل سکان
  1. مترادف:
    اجازه پته پروانه فته

ارجاع به لغت فرمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرمان

لغات نزدیک فرمان

پیشنهاد بهبود معانی