با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فرمانبردار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

farmaanbordaar
dutiful, obedient
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرمانبردار

ارجاع به لغت فرمانبردار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرمانبردار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرمانبردار

پیشنهاد بهبود معانی