امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

فرمانروا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

farmaanravaa
ruler, sovereign

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرمانروا

  1. مترادف:
    حاکم حکمران صاحب‌اختیار فرماندار مخدوم مطاع والی

ارجاع به لغت فرمانروا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرمانروا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرمانروا

لغات نزدیک فرمانروا

پیشنهاد بهبود معانی