با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فروغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

درخشش، روشنایی

فونتیک فارسی

foroogh
اسم
brightness, light, luster, shine, stream, luminosity, radiance, effulgence, splendor, scintillation

- فروغ مهتاب

- brightness of moonlight

- فروغ چشمانش

- brightness of her eyes
نام زن

فونتیک فارسی

foroogh
اسم خاص
feminine proper noun, Foroogh

- بیماری طولانی مدت فروغ را ضعیف کرده بود

- Foroogh was weakened by her long illness

- فروغ خود را برای میهمانی آراسته بود

- Foroogh dolled herself up for the party
فروغ-

فونتیک فارسی

foroogh-
سازه‌ی پیوندی
a combining form that means "light"

- فروغ‌گریزی

- photophobia

- فروغ‌سنج

- photometer
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فروغ

ارجاع به لغت فروغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فروغ

لغات نزدیک فروغ

پیشنهاد بهبود معانی