با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فرومانده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

foroomaande
weary, unable(to do anything), astonished
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرومانده

ارجاع به لغت فرومانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرومانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرومانده

لغات نزدیک فرومانده

پیشنهاد بهبود معانی