با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فریب دادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گول زدن

فونتیک فارسی

farib daadan
فعل متعدی
to deceive, to delude, to trick, to dupe, to cheat, to entice, to cozen, to fool, to fox, to mislead, to inveigle, to bamboozle, to lure, to beguile, to gyp, to swindle, to defraud, to feint, to ensnare, to fob, to entrap, to seduce, to gull, to manipulate

- او در فریب دادن دیگران مهارت داشت.

- She was skilled at deceiving others.

- سعی کرد با دروغ‌هایش او را فریب دهد.

- She tried to deceive him with her lies.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فریب دادن

ارجاع به لغت فریب دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فریب دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فریب دادن

لغات نزدیک فریب دادن

پیشنهاد بهبود معانی