با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فلاح به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کشاورز

فونتیک فارسی

fallaah
اسم
قدیمی farmer, fellah, tiller, peasant, cultivator

- فلاح گندم می‌کارد.

- The farmer grows wheat.

- فلاح خوک‌های گم‌شده‌ی خود را پیدا کرد.

- The farmer found his errant pigs.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فلاح

ارجاع به لغت فلاح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فلاح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فلاح

لغات نزدیک فلاح

پیشنهاد بهبود معانی