با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

قدردان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قدرشناس

فونتیک فارسی

ghadrdaan
صفت
appreciative, grateful, thankful, obliged, under obligation

- جامعه قدردان بخشندگی کشاورز بود چرا که او سخاوتمندانه محصول خود را با افراد نیازمند تقسیم کرد.

- The community was grateful for the farmer's bounty as he generously shared his harvest with those in need.

- من قدردان فرصت یادگیری و رشد در این شغل جدید هستم.

- I am appreciative of the opportunity to learn and grow in this new job.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قدردان

ارجاع به لغت قدردان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قدردان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قدردان

لغات نزدیک قدردان

پیشنهاد بهبود معانی