امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

قرار دادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:
to place, to set, to appoint, to fix, to resolve, enter, fold, lay, leave, lodge, position, put, repose, rest, rig, settle, situate, station

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
عامیانه stick
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت قرار دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قرار دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قرار دادن

پیشنهاد بهبود معانی