با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    قطعه به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    فونتیک فارسی

    ghe(a)t'e
    piece, section, part, segment, tract, plot, fragment of an elegy(often an an independent poem), continent
    شعر
    strophe, verse, stanza
    عامیانه wodge
    piece, phrase, movement
    cameo
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد قطعه

    1. پاره، تکه، خرده
    2. دانه، عدد، فقره
    3. لخت
    4. بخش، پارچه، قطع
    5. قاره

    ارجاع به لغت قطعه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «قطعه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قطعه

    لغات نزدیک قطعه

    پیشنهاد بهبود معانی