امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

قهرمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

(ورزش) برنده، پهلوان، تهمتن

فونتیک فارسی

ghahramaan
اسم
hero, champion, champ, heroine, top dog, conqueror, winner, victor, all-American

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- رستم قهرمان شاهنامه است.

- Rustam is the hero of Shahnameh.

- از این که قهرمان شنا فقط سیزده سال داشت غرق تعجب شدیم.

- We were amazed that the swimming champion was only thirteen.

- او قهرمان مشت‌زنی جهان است.

- He is the boxing champion of the world.
(فیلم و تئاتر) شخصیت اصلی داستان

فونتیک فارسی

ghahramaan
اسم
protagonist

- قهرمانی پیشرو

- a a leading protagonist

- قهرمان رمان

- The protagonist of the novel
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قهرمان

  1. مترادف:
    پهلوان گرد یل
  1. مترادف:
    برنده پیروز

ارجاع به لغت قهرمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قهرمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قهرمان

لغات نزدیک قهرمان

پیشنهاد بهبود معانی