امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لاغر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باریک، نحیف

فونتیک فارسی

laaghar
صفت
thin, skinny, meager, scrawny, scraggy, slim, lean, reedy, bony, spare, stringy, emaciated, slender, gaunt

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- قهرمان دو، مردی قد بلند و لاغر بود.

- The running champion was a tall, lean man.

- او با ورزش مرتب خود را لاغر نگه می‌دارد.

- She keeps slim by taking regular exercise.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لاغر

  1. مترادف:
    باریک ضعیف غث کم‌جثه منهوک نازک نحیف نزار
    متضاد:
    چاق سمین فربه

ارجاع به لغت لاغر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لاغر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لاغر

لغات نزدیک لاغر

پیشنهاد بهبود معانی