با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

لس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سست

فونتیک فارسی

las
صفت
numb, loose, limp, lax, cripple

- انگشتانم از سرما لس شده بودند.

- My fingers were numb from the cold weather.

- بعد از شنیدن آن خبر بد لس شده بود.

- She was feeling numb after hearing the bad news.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لس

ارجاع به لغت لس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لس

لغات نزدیک لس

پیشنهاد بهبود معانی