با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    لو به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    دام، تله

    فونتیک فارسی

    lõ
    اسم
    trap, snare, gin

    - لویی با طعمه‌ی تازه پهن شده بود.

    - A trap was laid, with fresh bait.

    - خرگوشی در لو گرفتار شد.

    - A rabbit was caught in the snare.
    اگر

    فونتیک فارسی

    lõ
    اسم
    if, though, even-though

    - ولو آنکه

    - through, even if, although, even-though
    خال ورق‌بازی

    فونتیک فارسی

    lõ
    suffix indicating the number of dots on a playing card

    - چهارلوی خشت

    - four of diamonds
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد لو

    1. افشا، رسوا، فاش
    2. شفه، لب، لوچه
    3. بلندی، پشته، تپه، رش
    4. زرداب، صفرا

    ارجاع به لغت لو

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «لو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لو

    لغات نزدیک لو

    پیشنهاد بهبود معانی