با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

لکه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

لک، اثر آلودگی

فونتیک فارسی

lakke
اسم
spot, blemish, stain, smear, blur, smut, discoloration, soil, mark, smudge, speck, taint, macula, splotch, speckle, splash, fleck

- لکه را پاک کردم.

- I rubbed the stain off.

- این لکه به این آسانی‌ها پاک نمی‌شود.

- This stain will not rub off so easily.

- آیا آن لکه هنوز هم پیداست؟

- Does that stain still show?
بدنامی، رسوایی، آلودگی

فونتیک فارسی

lakke
اسم
مجازی stigma, tarnish, brand, slur, disgrace, blot, dishonor, smirch

- پاک کردن لکه‌ی شهرت او کار سختی بود.

- The blot on her reputation was difficult to erase.

- لکه‌ای بر شهرت او که در اثر شایعات دروغین ایجاد شده بود

- smirch on her reputation caused by the false rumors
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لکه

ارجاع به لغت لکه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لکه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لکه

پیشنهاد بهبود معانی