امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ماسیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

maasidan
to be congealed or coagulated

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماسیدن

  1. مترادف:
    بستن منجمدشدن
  1. مترادف:
    خشک شدن
  1. مترادف:
    لخته شدن
  1. مترادف:
    نفع‌داشتن بهره بردن عاید شدن
  1. مترادف:
    مثمر واقع‌شدن نتیجه دادن به ثمر رسیدن تحقق یافتن
  1. مترادف:
    قد دادن رسیدن
  1. مترادف:
    ناگفته ماندن ادا نشدن
  1. مترادف:
    انجام نشدن ناتمام ماندن
  1. مترادف:
    بی‌حرکت‌ماندن
  1. مترادف:
    رس

ارجاع به لغت ماسیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماسیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماسیدن

لغات نزدیک ماسیدن

پیشنهاد بهبود معانی