امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مالیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

maalidan
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مالیدن

  1. مترادف:
    اندودن
  1. مترادف:
    ماساژدادن مالش دادن مشت‌ومال دادن
  1. مترادف:
    مس کردن لمس کردن بسودن
  1. مترادف:
    آغشتن آغشته کردن
  1. مترادف:
    تنبیه کردن گوشمال دادن
  1. مترادف:
    لغوشدن از بین رفتن ول شدن
  1. مترادف:
    تصادف سطحی کردن
  1. مترادف:
    سودن نرم کردن ساییدن
  1. مترادف:
    لگدمال کردن له کرد

ارجاع به لغت مالیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مالیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مالیدن

لغات نزدیک مالیدن

پیشنهاد بهبود معانی