با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مترجم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ترجمه‌گر، برگرداننده، ترجمان، دیلماج، پچواک

فونتیک فارسی

motarjem
اسم
interpreter, translator, dragoman

- او به کمک یک مترجم حرف زد.

- He spoke through an interpreter.

- او مترجم رسمی دولت پاکستان است.

- He is an official translator to the government of Pakistan.

- مترجم از ترجمه‌ی تحت‌اللفظی برای کمک به سر درآوردن از متن کهن استفاده کرد.

- The translator used a crib to assist in deciphering the ancient text.

- شغل او به‌عنوان مترجم تسهیل ارتباط بین دو طرف بود.

- As a dragoman, his job was to facilitate communication between the two parties.

- او انگلیسی نمی‌دانست و مجبور شدیم به‌طور غیرمستقیم توسط مترجم مکالمه کنیم.

- He knew no English and we had to speak indirectly through an interpreter.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مترجم

ارجاع به لغت مترجم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مترجم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مترجم

لغات نزدیک مترجم

پیشنهاد بهبود معانی