امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مخفی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پنهان

فونتیک فارسی

makhfi
صفت
hidden, secret, concealed, stealthy, furtive, surreptitious, clandestine, covert, underhand, undercover, camouflaged, covered, latent, masked, confidential, slinky, occult, mysterious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.

- He escaped the clutches of the secret police.

- عملیات مخفی

- covert operations
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مخفی

  1. مترادف:
    پنهان خفی مستور مکتوم ناآشکار ناپیدا نامشهود نامرئی ناهویدا نهان نهفته
    متضاد:
    آشکارا آشکار هویدا
  1. مترادف:
    زیرجلی سری

ارجاع به لغت مخفی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مخفی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مخفی

لغات نزدیک مخفی

پیشنهاد بهبود معانی