امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مدد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کمک، یاری، پایمردی، معاضدت

فونتیک فارسی

madad
اسم
aid, assistance, help, cooperation, succor, succour, assist, avail, subvention

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

- مردم دهکده‌ی مجاور به مدد زلزله‌زدگان شتافتند.

- the people of the nearby village rushed to the aid of earthquake victims

- مدد خواستن

- to seek help, to ask for assistance

- مدد رساندن

- to go to the aid of, to extend help (to), to succor, to succour

- مدد معاش

- cost of living subsidy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مدد

  1. مترادف:
    استعانت استمداد اعانت حمایت دستگیری فریادرسی کمک مساعدت مظاهرت معاضدت نصر یاری یاوری

ارجاع به لغت مدد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مدد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مدد

لغات نزدیک مدد

پیشنهاد بهبود معانی