با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مراقبت کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مواظبت کردن

فونتیک فارسی

moraaghebat kardan
فعل لازم فعل متعدی
to take care, to be watchful, to observe, to supervise, to care, to watch, to look after, to proctor, to ensure, to police

- می‌توانی چند ساعت از بچه‌ها مراقبت کنی؟

- Can you take care of the kids for a few hours?

- من باید این آخر هفته از پدربزرگ و مادربزرگ پیرم مراقبت کنم.

- I need to look after my elderly grandparents this weekend.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مراقبت کردن

ارجاع به لغت مراقبت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مراقبت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مراقبت کردن

پیشنهاد بهبود معانی