با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مرده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جسد، بی‌جان

فونتیک فارسی

morde
اسم صفت
decedent, deceased, expired, perished, mort, defunct, dead, fallen, lifeless, stillborn, gone, departed, gangrened

- گمان می‌کردیم مرده است.

- We believed him dead.

- اگر برای خاطر تو نبود، من تا حالا مرده بودم.

- But for you, I would be dead by now.
خاموش

فونتیک فارسی

morde
صفت
extinguished, toneless, extinct, silent, dead, etiolated

- آتش مرده

- extinguished fire

- تمدن‌های مرده

- extinct civilizations
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرده

ارجاع به لغت مرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مرده

پیشنهاد بهبود معانی