امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مرگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مردن، موت، وفات

فونتیک فارسی

marg
اسم
death, passing away, expiration, decease, demise, passing, obit, quietus, dying, fatality, mort

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- زندگی پس از مرگ، حیات اخروی

- the future life

- در صورت آتش‌سوزی، این ساختمان دام مرگ است.

- In case of a fire, this building is a deathtrap.

- مرگ عباس‌خان ما را عمیقاً متأثر کرد.

- Abbas Khan's death affected us deeply.

- شمار دکترها کم بود و فقط به بیماران رو به مرگ رسیدگی می‌کردند.

- Doctors were few and only attended very sick patients.
نابودی، فنا، نیستی

فونتیک فارسی

marg
اسم
end, ending, expiry, fate, cessation, dissolution, nothingness

- این مالیات جدید برای شرکت‌های کوچک در حکم مرگ است.

- This new tax will be a death warrant for small businesses.

- مرگ نور

- dying of the light
نوعی قسم

فونتیک فارسی

marg
اسم
please!, honestly!, I swear!

- مرگ من نگو!

- please, please don't say!

- به مرگ تو من نکردم!

- I swear, I didn't do it!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرگ

  1. مترادف:
    ارتحال درگذشت حتف رحلت فوت مردن منون موت میر وفات
    متضاد:
    هستی

ارجاع به لغت مرگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مرگ

لغات نزدیک مرگ

پیشنهاد بهبود معانی