امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مصر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

پایتخت:‌ Cairo

ملیت: Egyptian

مخفف: EG

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کشوری در شمال آفریقا

فونتیک فارسی

mesr
اسم خاص
کشور Egypt

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- دو تا از دانشجویان دختر اهل مصر بودند.

- Two of the coeds were from Egypt.

- خرابه‌های مصر مربوط به چند هزار سال پیش از خرابه‌های یونان است.

- Egyptian ruins antedate Greek ruins by thousands of years.

- یک هیئت اقتصادی نیز به مصر گسیل شد.

- Also, an economic delegation was sent to Egypt.

- سرزمین مصر

- the Land of Egypt

- رود نیل سرچشمه‌ی تمدن مصر است.

- Nile river is the mother of Egypt's civilization.
اصرارکننده، پررو، پافشاری‌کننده، سمج

فونتیک فارسی

moser(r)
صفت
persistent, insistent, adamant, importunate, tenacious, urgent, pertinacious, pushy, inflexible, emphatic, determined

- چرا انقدر مصری که امشب برویم؟

- Why are you so insistent that we leave tonight?

- مصر بودن

- to be persistent
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مصر

  1. مترادف:
    پافشاری‌کننده پررو سمج اصرارکننده

ارجاع به لغت مصر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مصر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مصر

لغات نزدیک مصر

پیشنهاد بهبود معانی