امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مطرود به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

طردشده

فونتیک فارسی

matrood
اسم صفت
castaway, outcast, discarded, castoff, unloved, derelict, unlovable, expelled, pariah, ostracized, shunned, boycotted, banished, rejected

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- مطرود اجتماع

- rejected by the society

- رفتار او موجب شد که مطرود خانواده شود.

- Her behavior caused her to be ostracized by the family.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مطرود

  1. مترادف:
    رانده رجیم عاق مردود منفور
  1. مترادف:
    متروک
  1. مترادف:
    نکوهیده

ارجاع به لغت مطرود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مطرود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مطرود

لغات نزدیک مطرود

پیشنهاد بهبود معانی