با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    معاشقه به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    عشق‌بازی

    فونتیک فارسی

    mo'aasheghe
    اسم
    lovemaking, wooing, fondling, courting, sexual intercourse, caressing, necking, making out

    - آن‌ها از یک شب معاشقه زیر ستاره‌ها لذت بردند.

    - They enjoyed a night of lovemaking under the stars.

    - او خوشی را در هنر معاشقه با دوست‌پسرش یافت.

    - She found joy in the art of lovemaking with her boyfriend.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد معاشقه

    1. تجمش، عشقبازی، عشق‌ورزی، معاشقت، مغازله، ملاعبه، مهرورزی
    2. عشقبازی کردن، مهر ورزیدن

    ارجاع به لغت معاشقه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «معاشقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معاشقه

    لغات نزدیک معاشقه

    پیشنهاد بهبود معانی