امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مقاوم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پایدار

فونتیک فارسی

moghaavem
صفت
resistant, resisting, resistor, resistive, opponent, opposer, persevering, enduring, adamant, impervious, stubborn, pertinacious, repellent, tenacious, sturdy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- سنجد درختی مقاوم در برابر خشکی است.

- The Russian olive is a drought-resistant tree.

- الاستومتر به مواد شیمیایی مقاوم است.

- The elastomer is resistant to chemicals.

- کوتیکول سوسک سخت و مقاوم در برابر آسیب بود.

- The cuticle of the beetle was hard and resistant to damage.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقاوم

  1. مترادف:
    استوار بادوام سخت پایدار ثابت
    متضاد:
    سست غیرمقاوم
  1. مترادف:
    پادار
  1. مترادف:
    متمکن
  1. مترادف:
    سرسخت

ارجاع به لغت مقاوم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقاوم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقاوم

لغات نزدیک مقاوم

پیشنهاد بهبود معانی