با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مقرون‌به‌صرفه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کم‌هزینه

فونتیک فارسی

maghroon be sarfe
صفت
economical, economy, frugal, thrifty, cost-effective, sparing

- برای کاهش هزینه‌ها، هتلی مقرون‌به‌صرفه برای تعطیلاتمان انتخاب کردیم.

- We chose an economical hotel for our vacation to reduce expenses.

- شرکت تصمیمی مقرون‌به‌صرفه برای کاهش هزینه‌های غیرضروری گرفت.

- The company made an economical decision to cut down on unnecessary expenditures.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقرون‌به‌صرفه

ارجاع به لغت مقرون‌به‌صرفه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقرون‌به‌صرفه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقرون‌به‌صرفه

لغات نزدیک مقرون‌به‌صرفه

پیشنهاد بهبود معانی