امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مقید به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

moghayyad
tied, [fig.] bound, stipuiated, particular

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقید

  1. مترادف:
    بسته مشروط منوط وابسته
    متضاد:
    رها
  1. مترادف:
    پای‌بست پای‌بند
  1. مترادف:
    دامنگیر دچار
  1. مترادف:
    اسیر حبس دربند گرفتار
  1. مترادف:
    علاقه‌مند
  1. مترادف:
    مطلق

ارجاع به لغت مقید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقید

لغات نزدیک مقید

پیشنهاد بهبود معانی