با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ممه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پستان

فونتیک فارسی

mame
اسم
breast, titty, tit, bosom, boob

- ممه را لولو بردن

- there's no more freeloading

- ممه‌های کوچک

- small boobs
پستانک

فونتیک فارسی

mame
اسم
nipple, pacifier

- کودک ممه را گاز می‌گرفت

- The baby was biting at the pacifier

- ممه‌ی مصنوعی به نوزاد شیرخواره‌ات نده

- Give no artificial pacifier to your breastfeeding baby
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممه

ارجاع به لغت ممه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ممه

لغات نزدیک ممه

پیشنهاد بهبود معانی