امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

منتقد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نقدگر، انتقادکننده

فونتیک فارسی

montaghad
اسم
criticizer, critic, reviewer, censor, commentator, faultfinder

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- منتقد ادبی

- a literary critic

- منتقد فیلم جدید را بسیار پسندید.

- The critic gave the new movie two thumbs up.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منتقد

  1. مترادف:
    صفت
  1. مترادف:
    انتقادکننده ایرادگیر ناقد خرده‌گیر عیب‌جو معترض نکته‌گیر انتقادگر انتقادجو
  1. مترادف:
    ناقد نقدنویس

ارجاع به لغت منتقد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منتقد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/منتقد

لغات نزدیک منتقد

پیشنهاد بهبود معانی