با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مهارت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

استادی، چابکی

فونتیک فارسی

mahaarat
اسم
skill, dexterity, address, adeptness, expertness, adroitness, dexterousness, mastership, mastery, finesse, deftness, skillfulness, ambidexterity, prowess, professionalism, facility, art, attainment, touch, competence, technique, virtuosity, -ship, -manship

- مهارت او مرا حیران کرد.

- His skill left me awe-struck.

- می‌تواند با مهارت زیادی گیتار بزند.

- She can pick a guitar with great skill.

- در حل مسئله‌ای مهارت به کار بردن

- to apply skill in solving a problem
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهارت

ارجاع به لغت مهارت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهارت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهارت

لغات نزدیک مهارت

پیشنهاد بهبود معانی