تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- درخت مو، بالارونده است.
- آنها گوشت را در برگ مو میپیچند.
- صدای بلند مو از انبار در سراسر زمین پیچید.
- وقتی وارد مزرعه شدیم با یک مو به ما سلام کرد.
- قلبش با صدای مو کوچکی ریخت.
- صدای مو گربهی گمشده در کوچه پیچید.
- رنگ مو و چشم ربطی به مرد یا زن بودن ندارد.
- موهای طلاییاش زیر نور خورشید میدرخشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مو