با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

موبایل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تلفن همراه

فونتیک فارسی

mobaayl
اسم
mobile phone, cellphone, cellular phone

- موبایلتان را خاموش کنید. کنسرت در آستانه‌ی شروع شدن است.

- Turn off your phone. The concert is about to start.

- شارژر موبایلش را فراموش کرد.

- He forgot the charger for his mobile phone.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موبایل

ارجاع به لغت موبایل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موبایل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موبایل

لغات نزدیک موبایل

پیشنهاد بهبود معانی