امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

میمون به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوعی پستاندار پشمالو و شبیه انسان

فونتیک فارسی

meymoon
اسم
monkey, ape, guenon, langur, capuchin, macaque, simian

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- میمون به شاخه چسبید و در آنجا آویزان ماند و تاب خورد.

- The monkey caught hold of the branch and swung dangling there.

- او ساز می‌زد و میمون می‌رقصید.

- He fiddled and the monkey danced.

- میمون نوزاد خود را در آغوش گرفت.

- The monkey hugged her baby.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد میمون

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    بدشگون بدیمن
  1. مترادف:
    باشگون خجسته خجسته‌پی خوش‌شگون خوش‌قدم سعد فرخ فرخنده مبارک مبارک‌پی مسعود نیک‌پی همایون

ارجاع به لغت میمون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میمون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/میمون

لغات نزدیک میمون

پیشنهاد بهبود معانی