با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    میوه به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    بار درخت، ثمره‌ی درخت

    فونتیک فارسی

    mive
    اسم
    گیاه‌شناسی fruit, fructi-, carpo-

    - سبد حاوی میوه

    - a basket containing fruit

    - درخت میوه داد.

    - The tree bore fruit.

    - یک کاسه پر از میوه

    - a bowl full of fruits

    - با دو پاکت پر از میوه از فروشگاه خارج شد.

    - He went out of the store with two sacks full of fruits.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد میوه

    1. بار، بر، ثمر، فاکهه، محصول
    2. ثمره، حاصل، نتیجه

    ارجاع به لغت میوه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «میوه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/میوه

    لغات نزدیک میوه

    پیشنهاد بهبود معانی