با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ناحیه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خطه، سرزمین، منطقه

فونتیک فارسی

naahiye
اسم
district, region, area, ward, zone, precinct, territory, part

- در این ناحیه گویش لری رواج دارد.

- The Lori dialect predominates in this area.

- چندین گونه از جانوران این ناحیه نزدیک به نابودی هستند.

- Several species of this area's animals are close to extinction.
بخشی از بدن

فونتیک فارسی

naahiye
اسم
part, section, region, zone, area

- ناحیه‌ی تناسلی

- genital zone

- ناحیه‌ی دهانی

- oral zone
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناحیه

ارجاع به لغت ناحیه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناحیه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناحیه

پیشنهاد بهبود معانی