با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ناز کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کرشمه آمدن، لوس شدن

فونتیک فارسی

naaz kardan
فعل لازم
to affect coyness, to mince, to dally, to act coyly, to demur

- خیلی ناز می‌کنی.

- You act so coyly.

- به ناهار دعوتش کردم ولی ناز کرد.

- I invited her to lunch, but she demurred.
نوازش کردن

فونتیک فارسی

naaz kardan
فعل متعدی
to stroke kindly, to pat, to touch affectionately

- تینا گربه‌اش را ناز می‌کند.

- Tina pats her cat.

- سر سگ را ناز کرد.

- She patted the dog on the head.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ناز کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناز کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناز کردن

لغات نزدیک ناز کردن

پیشنهاد بهبود معانی