با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

نقص به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عیب، کاستی

فونتیک فارسی

naghs
اسم
defect, fault, blemish, foible, flaw, failing, deformity, imperfection, drawback

- نقص بنیادین این طرح

- the innate defect in this plan

- گلدان به دلیل نقص در لعاب ارزان فروخته شد.

- The vase was sold cheaply because of a fault in the glaze.

- نقص برق آتش‌سوزی را به دنبال داشت.

- An electrical fault caused the fire.
کمبود، فقدان

فونتیک فارسی

naghs
اسم
deficiency, inadequacy, shortcoming, paucity, insufficiency, inadequateness, dysfunction, lack, want, shortage

- نقص در رژیم غذایی این کودک

- the deficiency in this child's diet

- نقص ورزشکار در استقامت به قیمت باختش در مسابقه تمام شد.

- The athlete's deficiency in stamina cost him the race.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نقص

ارجاع به لغت نقص

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نقص» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نقص

پیشنهاد بهبود معانی