با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

نگهبانی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محافظت

فونتیک فارسی

negahbaani
اسم
guard, guarding, protection, being a guard or sentry

- نگهبانی کردن

- to guard, to watch, to safeguard, to sentinel

- وظیفه‌ی نگهبانی جواهرات سلطنتی به عهده‌ی آن‌هاست.

- They are charged with the duty of guarding the jewels.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نگهبانی

ارجاع به لغت نگهبانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نگهبانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نگهبانی

پیشنهاد بهبود معانی