با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

وابسته شدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیاز به کسی یا چیزی داشتن

فونتیک فارسی

vaabaste shodan
فعل لازم فعل مرکب
to become affiliate, to become associate, to become connected, to become bind, to become attached, to become dependent on, to depend

- او کم‌کم به کافئین وابسته شد.

- Slowly, she began to become dependent on caffeine.

- گاهی اوقات مدتی طول می‌کشد تا افراد در سطح عمیق‌تری به هم وابسته شوند.

- Sometimes it takes a while for people to become connected on a deeper level.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت وابسته شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وابسته شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وابسته شدن

لغات نزدیک وابسته شدن

پیشنهاد بهبود معانی