با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

پارچه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

منسوج، قماش

فونتیک فارسی

paarche
اسم
cloth, textile, material, fabric, stuff, tissue, piece goods

- سه لایه پارچه

- three thicknesses of cloth

- اگر این پارچه را در آب داغ بشویی رنگ پس خواهد داد.

- If you wash this cloth in hot water it will bleed.

- یک توپ پارچه

- a bolt of cloth
(مجازی) بخش، تکه، قسمت

فونتیک فارسی

paarche
اسم
part, block, section, piece

- یک پارچه سنگ

- a block of stone

- او مالک چند پارچه آبادی است.

- He owns a number of farms.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پارچه

ارجاع به لغت پارچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پارچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پارچه

لغات نزدیک پارچه

پیشنهاد بهبود معانی