امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پاس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

paas
watch (for the night), guard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
بازی با توپ
pass
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاس

  1. مترادف:
    بار دفعه مرتبه نوبت
  1. مترادف:
    حراست محافظت مراقبت نگاهبانی
  1. مترادف:
    احترام ادب اعزاز پاسداری حرمت مراعات ملاحظه
  1. مترادف:
    بهر حصه قسمت
  1. مترادف:
    رد ردتوپ

ارجاع به لغت پاس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پاس

لغات نزدیک پاس

پیشنهاد بهبود معانی